خاطرات یسنا

یسنا تازگی کریرش رو دیده و انگار باهاش خاطره هاش زنده شدن  حکم تاب تاب رو براش داره.(سبد وسایل مورد علاقه). گوش مروارید رو توش میخوابونه. و هر از چند گاهی هم خودش توش میخوابه. اول آذر ...

امروز یک شنبه 1 آذره.یسنا تاب تابشو خیلی دوست داره. هر کدوم از اسباب بازیهاشو که دوست داره میاره میندازه داخل تاب تابش. عشقش به هر کدوم از اسباب بازی هاش دوره ایه.الان عاشق گوش مرواریده. همیشه بغلشه.بهش آب میده.شیر میده  لالاش میکنه.کت وکلاه بهش میپوشه. الانم که داره سوار تاب تابش  می کنه.  مامان قربون این دل مهربونش بره. ...

امروز شنبه 23 آبانه.یسنا امروز واکسن 18 ماهگیش رو زده.برخلاف دفعات قبل این سری هیچ مشکلی پیش نیومد.درسته که شب تا صب داغ بود و پاشویه اش دادم اما تب بالا و بی حالی و مشکلات دیگه رو  نداشت دخترم.خداروشکر هزاران بار. الان یسنا تو اون سنی هست که تقلید از کارها و رفتار دیگران به اوج خودش میرسه.هر کاری که انجام بدیم سریع میخواد انجامش بده. هر کلمه ای هم که ازش بخواهیم رو تکرار میکنه که البته بیشترشون شکسته بسته هستن آخا(آقا)، بییش(بشین)سیر(شیر)،بییز(بریز)،ع او سک(عروسک)، مامان توش  بابا توش(دالی بازی)، گوش(گوشواره و گوش)، تاتاعباسی,مان جون با جون، خه سی(خرسی)، لاکی، توپ، ماشین، موتو(موتور)، پتو، تش(کفش)، داااخ, بخ(بغل)، موت...

امروز جمعه 22 آبان یه روز نسبتا خنکه که یسنا اومده تاب تاب عباسی. امروز یه روز خاطره انگیز شد چون ختم به خیر شد ...

امروز پنج شنبه  21 آبان یسنا 18 ماهش کامل شده. یک سال و نیمه شده دختر مامان. یسنا منتظر نشسته تا بابایی از درختای انار باغچه ی بابجان براش انار بچینه انتظارش نتیجه خوبی به همراه داشت اینجا هم بابایی برای یسنا انجیر چیده و یسنا منتظره تا به دستش برسه ...